شعرهای کودکانـه زيبا و قشنگ به منظور كودكان+ شعر های بچه گانـه برای مـهد کودک
ماه و ستاره
شب اومد و ستاره
رو آسمون نشسته
نـه یک ، ع گل لاله بچگانه نـه ده ، نـه صدتا
هزار هزار که تا دسته
ستاره توی شبها
چراغ آسمونـه
مثل گل و بنفشـه
تو باغ آسمونـه
یک کمـی این طرفتر
ماه قشنگ و زیباست
دلش گرفته امشب
برای اینکه تنـهاست
شاعر : ع گل لاله بچگانه علی اصغر نصرتی
__________________
کفش
نی نی کوچولو
کفشای سوت سوتی داره
یـه توپ ماهوتی داره
بازی فوتبال مـی کنـه،
شوت مـی زنـه
کفشاش براش سوت مـی زنـه
شاعر : مـهری ماهوتی
__________________
سیب خوشمزه
هاهاها هوهوهو
باد آمد بادآمد
درباغ سیب ما
شادآمد شادآمد
این شاخه آن شاخه
لرزید از دست باد
یک سیب خوش مزه
درجوی آب افتاد
آب آن را شُرشُرشُر
باخود که تا صحرا برد
یک خال خالی
آن را بو کرد و خورد
شاعر : محمود پور وهّاب
برای خواندن بقیـه مطالب بـه ادامـه مطلب برین
كلمات كليدي:شعر كودكانـه خيلي قشنگ، گزیده شعر کودک براي بچه ها ashere bache، auv ;، f]i، ki، n، sghl، ادبیـات کودکان، سرزمـین مجازی شعر كودكانـه زيبا و قشنگ، شعر برای بچه هاي زير پنج سال، شعر قدیمـی براي بچه هاي كوچولو، شعرهای بچه هاي كوچلو و كم سن وسال، شعرهای بچه گانـه شاد و زيبا و قشنگ، شعرهای کودکانـه خيلي قشنگ و شاد، شـهر بچه کونـه، پر 2پر 4پر مادر بزرگ ماه و ستاره كفش سیب خوشمزه سبز سؤال زنگوله پا رفتگر حلزون و... ع گل لاله بچگانه چوپان پدربزرگ ، مادربزرگ شعله های آتش زنبور عسل برف كله گنجشكی مـهربان ترین مرد دهقان مشق شب خیـال صورتی خانـه های پیر ، پیـام کوتاه شب امتحان،اشعار کودک،شعر کودکستان،
شعرهای کودکانـه زيبا و قشنگ به منظور كودكان+ شعر های بچه گانـه برای مـهد کودک
پر ۲پر ۴پر
مادر بزرگ
ماه و ستاره
کفش
سیب خوشمزه
سبز
سؤال
زنگوله پا
رفتگر
حلزون و…
چوپان
پدربزرگ ، مادربزرگ
شعله های آتش
زنبور عسل
برف کله گنجشکی
مـهربان ترین
مرد دهقان
مشق شب
خیـال صورتی
خانـه های پیر
بنفشـه و شاپرک
نماز
اصول دین
…………………………………………………..
۲پر ۲پر ۴پر
۱۰ که تا پرستو با هم
یکباره پر کشیدند
در آسمان آبی
پر پر پر پد
با پر زدن رسیدند
به یک درخت گردو
یک یکی نشستند
به روی شاخه او
اتل متل توتوله
ده که تا پرستو داریم
دانـه بـه دانـه حالا
آنـها را مـی شماریم
یک کـه خسته تر بود
از روی شاخه افتاد
خدا کند نیفتد
به دست مرد صیـاد
اتل متل توتوله
۹ که تا پرستو مانده
هر شاخه ای، یکی را
به روی خود نشاندهیکی از آن مـیانـه
گرسنـه بود و پر زد
برای دانـه خوردن
به دشت و لانـه سرزد
اتل متل توتوله
نـه ۱۰ که تا و نـه ۹ تا
۸ که تا پرستو مانده
روی درخت زیباپرستوی قشنگی
که تشنـه بود و بی تاب
پرید بـه سوی چشمـه
برای خوردن آب
اتل متل توتوله
نـه تشنـه و نـه خسته
۷ که تا پرستو حالا
روی درخت نشستهپرستویی هم آرام
چیزی نگفت ودر رفت
به جای دور دوری
پرید و بی خبر رفت
اتل متل توتوله
پرستو آی پرستو
۶ که تا پرستو مانده
سر درخت گردواتل متل توتوله
شعر و شکوفه و قند
۵ که تا پرستو مانده
۵ که تا پرستو رفتند
یکی کـه بازیگوش بود
کرمـی از آن بالا دید
برای خوردن آن
پر زد و پر پر ، پریدیکی نماند و برگشت
دلش بـه تاپ تاپ افتاد
باید بـه جوجه هایش
دوباره دانـه مـی داد
۴ که تا پرستو مانده
بقیـه پر کشیدند
اتل متل توتوله
پرستوها پداز آن چهار پرستو
یکی،برای بازی
پریده و پر زد و رفت
به دشت سبز و بازی
اتل متل توتوله
از آن همـه پرستو
فقط ۳ که تا نشسته
روی درخت گردویکی از آن ۳ که تا هم
پرید و رفت بـه باغی
نشست ودرد دل کرد
با جوجه کلاغی
اتل متل توتوله
دویدم و دویدم
به روی تک درختی
۲ که تا پرستو دیدیماز آن ۲ تا،یک یـهم
نـه جیک زد ونـه فریـاد
به دنبال بقیـه
به فکر رفتن افتاد
اتل متل توتوله
نـه ۶ که تا و نـه ۸ تا
نشسته ۱ پرستو
بدون دوست وتنـها
نشسته بود پرستو
بدون یـار و تنـها
که دید دوباره برگشت
پرستویی بـه آنجا
کنار هم نشستند
۲ که تا پرستو با هم
سلام و حال و احوال
نـه غصه بود نـه غم
اتل متل ۱۰ و ۹
توتوله ۸ و ۷ تا
به ۶ و ۵ رسیدند
پرستوهای زیبا
ولی کلاغ،کلاغ پر
دوباره پر کشیدند
۴ و ۳و ۲و ۱
پرستوها پدصدایی آمد انگار!؟
صدای پرپر آمد
۲ که تا بودند و دیدند
که یـار دیگر آمد
سلام بـه روی ماهت
کجا بودی؟ بفرما!
۳ که تا شدیم. ع گل لاله بچگانه چه بهتر!
من و تو مـی شود”ما”
۲ تای دیگر آمد
۲ و ۳ مـی شود چند؟
۳ و ۲ مـی شود ۵
ترانـه بود و لبخند
۲ پر، ۲پر ، ۴ پر
۳ که تا پرستو برگشت
۳ که تا و ۵ که تا شد چند؟
۶ و ۲ مـی شود ۸
پرستوهای زیبا
دوباره پرکشیدند
کنار هم پد
به ابرها رسیدند
۲ که تا پرستو برگشت
دوباره ۱۰ پرستو
دوباره ۱۰ پرنده
و یک درخت گردو
شاعر : مصطفی رحماندوست
__________________
مادر بزرگ
مادربزرگ
وقتی اومد
خسته بود
چار قدش و
دور سرش
بسته بود
صدای کفشش کـه اومد
دویدم
دور گُلای دامنش
پ
بوسه زدم روی لُپاش
تموم شدن خستگی هاش
شاعر : افسانـه شعبان نژاد
__________________
ماه و ستاره
شب اومد و ستاره
رو آسمون نشسته
نـه یک ، نـه ده ، نـه صدتا
هزار هزار که تا دسته
ستاره توی شبها
چراغ آسمونـه
مثل گل و بنفشـه
تو باغ آسمونـه
یک کمـی این طرفتر
ماه قشنگ و زیباست
دلش گرفته امشب
برای اینکه تنـهاست
شاعر : علی اصغر نصرتی
__________________
کفش
نی نی کوچولو
کفشای سوت سوتی داره
یـه توپ ماهوتی داره
بازی فوتبال مـی کنـه،
شوت مـی زنـه
کفشاش براش سوت مـی زنـه
شاعر : مـهری ماهوتی
__________________
سیب خوشمزه
هاهاها هوهوهو
باد آمد بادآمد
درباغ سیب ما
شادآمد شادآمد
این شاخه آن شاخه
لرزید از دست باد
یک سیب خوش مزه
درجوی آب افتاد
آب آن را شُرشُرشُر
باخود که تا صحرا برد
یک خال خالی
آن را بو کرد و خورد
شاعر : محمود پور وهّاب
--------------------------------------------------------------------------------
سبز
من رنگ سبزم
برگ درختم
گاهی لباسم
بر بند رختم
من سبز هستم
رنگ بهارم
هم پیش گلها
هم پیش خارم
من رنگ گوجه
رنگ خیـارم
من رنگ برگم
رنگ بهارم.
شاعر : جعفر ابراهیمـی(شاهد)
--------------------------------------------------------------------------------
سؤال
دویدم ودویدم
به یک سؤال رسیدم
کیـه کـه توی دنیـا
ماهی مـی ده بـه دریـا؟
برف و تگرگ مـی سازه
درخت و برگ مـی سازه؟
به بلبلا آواز مـی ده
به موش دم دراز مـی ده
به آدمـها خواب مـی ده
آفتاب و مـهتاب مـی ده
جواب تو آسونـه
خدای مـهربونـه
هر بچه ای مـی دونـه
شاعر : ناصر کشاورز
__________________
زنگوله پا
زنگوله پا،کنار جو راه مـی ره
زیر درختهای هلو راه مـی ره
جست مـی زند روی دو پا
مـی زنـه زیر شاخه ها
از رو درخت،چندتا هلو
گیر مـی کنـه بـه شاخ او
باغ هلو کـه ساکته همـیشـه
پر از صدای حرف و خنده مـی شـه
زنگوله پا،باغ را بهم مـی زنـه
شده درختی کـه قدم مـی زنـه
شاعر : افسانـه شعبان نژاد
__________________
رفتگر
غنچه صبح کـه وا مـیشـه
هی گلها رو بو مـی کنـه
رفتگر از خواب پا مـی شـه
زمـین رو جارو مـی کنـه
با چهره خندون و شاد
از برگ خشک و گرد و خاک
از خونـه اش بیرون مـیاد
کوچه هارو مـی کنـه پاک
گلها سلامش مـی کنند
مـی کنـه جوها رو تمـیز
و احترامش مـی کنند
از آشغال درشت وریز
یک حلزون،تپل،مپل
کاج و چنار و نارون
سر مـیخوره از روی گل
درخت تو،درخت من
پشت سرش یـه برگ لیز
با دست او آب مـی نوشن
تمـیز مـی شـه،خیلی تمـیز
یـه پیرهن نو مـی پوشن
مـی پوشـه یک لباس کار
با زحمت رفتگرا
مـی خنده مانند انار
تمـیز مـی شـه دنیـای ما
شاعر : اسدا…شعبانی
__________________
حلزون
آی حلزون شاخکی!
کجا مـی ری یواشکی؟
جلو مـیری یواش و ریزه،ریزه
پوست تنت چه نرم و خیس و لیزه
ای دونـه دونـه،دونـه داری
به روی پشت روی خود یـه لونـه داری
ساکتی و خجالتی و تنـها
بمون توی باغچه خونـه ما.
شاعر : مـهری ماهوتی
__________________
چوپان
چوپونـه کجاست؟
تو صحراست
مواظب گله هاست
گله حتما چرا کنـه
بع وبع و بع صدا کنـه
یونجه و شبدر بخوره
علفهای تر بخوره
چوپون حتما زرنگ باشـه
قوی و اهل جنگ باشـه
جنگ با کی؟ با گرگ ها
صدآفرین ماشالله.
شاعر : شکوه قاسم نیـا
__________________
پدربزرگ ، مادربزرگ
پدر بزرگ خوبم
همـیشـه مـهربونـه
وقتی کـه پیشم باشـه
برام کتاب مـی خونـه
مادر بزرگ نازم
خیلی برام عزیزه
هرچی غذا مـی پزه
خوشمزه و لذیذه
وقتی با اونـها باشم
غصه و غم ندارم
دنیـا برام قشنگه
هیچ چیزی کم ندارم.
شاعر : جواد محقّق
__________________
شعله های آتش
یک شب مـهتابی
دهکده رفته بـه خواب
باپدر مـی گشتیم
لب رودی پر آب
سردمان بود و پدر
آتشی روشن کرد
هراز هر گوشـه
تکه چوبی آورد
شعله های آتش
سرخ و نارنجی و زرد
چهره های ما را
نورباران مـی کرد
ناگهان”احمد” گفت:
بچه ها،آن بالا
شعله ها ساخته اند
شکل طاووسی را
بعد از آن هرشعله
پیش چشمان ما
شکل مخصوصی داشت
زنده بود و زیبا
شعله ای،اسبی بود
شعله ای، یک آهو
شعله ای،شکل عقاب
شعله ای هم یک قو
کم کم آتش خوابید
زیر خاکستر و دود
شاد بر مـی گشتیم
چه شب خوبی بود .
شاعر : صفورا نیرّی
__________________
زنبور عسل
هنگام سحر
زنبور عسل
گل را از شادی
مـی کند بغل
با مـهربانی
دانـه شبنم
بیدار مـیکند
گلها را کم کم
شیره گل،در
کاسه بلور
صبحانـه ای خوب
برای زنبور
با بال زرّین
مـی پرد هر سو
عسل مـی سازد
درون کندو
خانـه اش دارد
هزاران اتاق
هرگوشـه آن
تمـیز و براّق
هر صبح روشن
در فصل بهار
مـی بینی او را
گرم کار و کار
سلام مـیکند:
ویزوویزوویز
صبح تو بخیر
زنبور عزیز!
شاعر : صفورا نیرّی
__________________
برف کله گنجشکی
برف کله گنجشکی
مثل پنبه مـی بارد
روی شاخه ها انگار
باز ، پنبه مـی کارد
من نشسته ام تنـها
در کنار این نرده
نرده مثل پیراهن
برف را بـه تن کرده
از حیـاط مـی آید
جیک جیک گنجشکان
روی برف مـی ریزم
خرده ریزه های نان
مـی خورند گنجشکان
خرده ریز نانـها را
گوش مـیکنم من هم
جیک جیک آنـها را.
شاعر : جعفر ابراهیمـی(شاهد)
__________________
مـهربان ترین
مـهربانتر از مادر
مـهربانتر از بابا
مـهربانتر از آبی
با تمام ماهیـها
مـهربانتر از گلها
با دو بال پروانـه
مـهربانتر از ابری
با گیـاه،با دانـه
مـهربانتر از خورشید
با گل و زمـینی تو
تو خدا،خدا هستی
مـهربانترینی تو
شاعر : افسانـه شعبان نژاد
--------------------------------------------------------------------------------
مرد دهقان
صبحها د رگوش باغ
باد،هو هو مـی کند
برگها را از زمـین
خوب جارو مـیکند
یک کلاغ پر سیـاه
مـی پرد از روی بام
با صدای قار قار
مـی کند بر من سلام
باز هم از اشک ابر
باغ،خندان مـی شود
زیر بال مادرش
جوجه ،پنـهان مـی شود
نغمـه های یک خروس
باز مـی آید بـه گوش
مرد دهقان،بیل را
مـی گذارد روی دوش
باز،او خوشحال و شاد
مـی رود که تا مزرعه
چون کـه دارد درون دلش
حرفها با مزرعه
شاعر : سید احمد مـیرزاده
--------------------------------------------------------------------------------
مشق شب
باز با دست کوچکت، امروز
مـیروی که تا مداد برداری
مـی نویسی تو؛آب ، بابا، نان
باز انگار، مشق شب داری
شعرهای کتاب را از حفظ
با صدای بلند مـیخوانی
خوش بـه حالت کـه یـاد مـی گیری
درس امروز را بـه آسانی
درسهای کتاب مـی گویند:
ژاله گلدان پر گلی دارد
ژاله هر روز توی گلدانش
آب را قطره قطره مـی بارد
مـیروی درون حیـاط و مـی کاری
توی گلدان خود ، گل لاله
کاش گلدان کوچکت مـی شد
مثل گلدان پر گل ژاله
شاعر : رودابه حمزه ای
--------------------------------------------------------------------------------
خیـال صورتی
یک لباس صورتی
در خیـالم بافتم
نقشـه خورشید را
روی آن انداختم
یک کبوتر، آن طرف
با پر و بال سفید
آشیـانـه کرده بود
بر درخت سبز بید
در کنار آن درخت
چشمـه بود و رود و سنگ
آن خیـال صورتی
شد لباسی رنگ رنگ
شاعر : رودابه حمزه ای
--------------------------------------------------------------------------------
خانـه های پیر
سر بـه دوش هم نـهاده اند
بی صدا،مـیان شـهر ما
خانـه های طاق گنبدی
خانـه ههای پیر و بی ریـا
مثل چند پیرمرد خوب
در کنار هم نشستهاند
پای چند آسمانخراش
ساکت اند و دلشکسته اند
روی دوششان لمـیده اند
گربه های خسته،مـهربان
پُر ز بق بقوی تازه است
چینـه های کاگلی شان
شـهر رفته رفته مـی شود
پر ز آسمانخراشـها
مـی برد ز یـاد خود چه زود
کوچه های تنگ و ساده را
خانـه های طاق گنبدی
ذره ذره آب مـی شوند
زیر چنگهای آهنی
یک بـه یک خراب مـی شوند.
شاعر : مجید ملا محمدی
__________________
بنفشـه و شاپرک
بنفشـه ای دیدم
که توی صحرا بود
چه خوب مـی خندید
چقدر زیبا بود!
به سوی او رفتم
بنفشـه را چیدم
بنفشـه غمگین شد
ومن نفهمـیدم
به او چنین گفتم:
بنفشـه زیبا!
بخند، چون دیگر
تو نیستی تنـها
بنفشـه خوبم
به من نگاهی کرد
غم دلش را او
به روی،آورد:
چرا جدا کردی
ز خانـه ام من را؟
دوباره برگردان
مرا بـه آن صحرا
مگر نمـی دانی
که شاپرک آنجاست
بدون من الآن
چقدر او تنـهاست!
ز حال او من را
تو با خبرگردان
مرا بـه آن صحرا
دوباره برگردان
شاعر : سید احمد مـیرزاده
--------------------------------------------------------------------------------
نماز
سپیده زد، سپیده
وقت سحر رسیده
خاموش شده ستاره
صبح اومده دوباره
***
خروس پر طلایی
با پاهای حنایی
قوقولی قوقو مـیخونـه
تو کوچه و تو خونـه
اذان مـیگن دوباره
از مسجد و مناره
***
بابام پامـیشـه از خواب
مـیرهحوض اب
مـی شوید او دست و رو
با اب مـیگیره وضو
تمـیز و پاکیزه باز
مـیاد سر جا نماز
***
من هم کنار بابا
نماز مـی خوانم حالا
__________________
اصول دین
ما مسلمانیم
پیرو قران
مانند گلیم
توی گلستان
***
پنج که تا پرنده
توی باغ داریم
بیـا انـها را
باهم بشماریم
***
این پرنده ها
اصول دینند
همـه خوش اواز
همـه رنگینند
***
یک پرنده هست
به نام توحید
مـی شود ان را
در همـه جا دید
***
دومـی عدل است
سوم نبوت
اما چهارم
باشد امامت
***
پنجم معاد است
روز خوب ما
روز امتحان
در پیش خدا
…
برچسب ها : ashere bacheauv ;f]ikinsghlادبیـات کودکانسرزمـین مجازی شعر كودكانـه زيبا و قشنگشعر به منظور بچه هاي زير پنج سالشعر قدیمـی براي بچه هاي كوچولوشعرهای بچه هاي كوچلو و كم سن وسالشعرهای بچه گانـه شاد و زيبا و قشنگشعرهای کودکانـه خيلي قشنگ و شادشـهر بچه کونـهپر 2پر 4پر مادر بزرگ ماه و ستاره كفش سیب خوشمزه سبز سؤال زنگوله پا رفتگر حلزون و... چوپان پدربزرگمادربزرگ شعله های آتش زنبور عسل برف كله گنجشكی مـهربان ترین مرد دهقان مشق شب خیـال صورتی خانـه های پیرپیـام کوتاه شب امتحاناشعار کودکشعر کودکستانشعر كودكانـه خيلي قشنگگزیده شعر کودک براي بچه ها
موضوع :
|
لینک ثابت |
امتیـاز :
نوشته شده درون تاریخ 1390-2-13 و در ساعت : 10:56:48 - نویسنده :
ramsarmusic |
روم سایت
[شعرهای کودکانـه زيبا و قشنگ به منظور كودكان+ شعر های بچه گانـه ... ع گل لاله بچگانه]نویسنده و منبع: ramsarmusic | تاریخ انتشار: Sat, 21 Jul 2018 11:07:00 +0000